دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

۳۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

 چند صباحی است که بیخوابی به سرم زده است و تا 4 بیدارم و بعدش 8 دانشکده ام. احساس کم خوابی و کسلی هم نمی کنم. فکر کنم دارم  به جیزی بسیار والا نزدیک می شوم.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۰۳:۴۱
دکتر اشتباهی

همیشه‌یِ همیشه یادم میمونه که تو رو خیلی دوست داشتم و دارم و هیچوقت فراموشت نمی‌کنم و یادم میمونه که دوستت دارم. حتی اگه یه وقتی بعد از 60 سالگی زن گرفتم و باهاش خوب بودم یادم میمونه.



پ.ن.: دلی که عاشق میشه، دیگه مالِ خودت نیست. نمیشه آرومش کرد.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۳
دکتر اشتباهی

ژان پل سارتر در باب امیدواری و جهالت میگه:

«بی دانش، نه می توان امیدوار بود نه ناامید.»


پ.ن.: اگه ادعا داری که جهالت نداری، تکلیف خودتو مشخص کن؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۲۱:۴۹
دکتر اشتباهی

فردریش نیچه درباب جبر می فرماید:

بسیاری چه دیر می‌میرند و اندکی چه زود! اما «بهنگام بمیر!» آموزه‌ای است هنوز با طنینی ناآشنا.
بهنگام بمیر! زرتشت چنین می آموزانَد.
به راستی آنکه به‌هنگام نمی زید، چه گونه به‌هنگام تواند مُرد؟


۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۴
دکتر اشتباهی

پیشاپیش لغو تحریمها رو به تمام ایرانیا تبریک میگم. انشالله که هیچوقت از محبت کردن به کسی تحریم نشویم و خودمون هم تحریم عشقی نشیم که نتونیم عشقمون رو بروز بدیم.



پ.ن.: به امید برداشته شدن تمام تحریمهای زندگی، مخصوصاً عشق...

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۸
دکتر اشتباهی

نمیدانم به چه سبب است گلو دردی بدون کام گرفتن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۱
دکتر اشتباهی

+ چقدر خوبه که بعضی مواقع خودت رو از قید و بند عرف و شرع و همه چی آزاد کنی و هر کار دلت بخواد بکنی. آزاد و رها باشی و هر جا دلت خواست پرواز کنی.

+ کسی که عاشق واقعی باشه، خودش رو بی قید و شرط در اختیار عشقش قرار میده و از اینکه خودشو در اختیار اون قرار داده هیچ هراسی نداره و نهایت لذت رو میبره. اصلاً یه روایتی داریم از دکتر: بنده‌ی در بند عشق، بنده بی قید و شرط معشوق است. 


این کارها کار دل است و هر کاری که از دل برآید خوش است و بر دل نشیند.


ارتباط دادن دو مثبت بالا با خودتون!!

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۸:۰۰
دکتر اشتباهی

دیشب تا دیروقت، یعنی 11.5 دانشکده بودم و داشتم یه کاری انجام می دادم. اونقدر مشغول انجام کارم بودم که متوجه گذر زمان نشدم و تا به خودم اومدم دیدم ساعت 11.5 شده. برگشتم خوابگاه و تا رسیدم از فرط خستگی خوابم برد. امروز صبح هم پاشدم و ادامه کارمو انجام دادم و تا 1 تمومش کردم.

علت این که بتاخیر افتاد مطلب گذاشتنم، خستگی بود.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۸
دکتر اشتباهی

همین الان چشمم به آیه ای از انجیل افتاد و گفتم بنویسم که شما هم استفاده کنید. پیشاپیش هم بگم که من مسیحی نیستم. ولی به تمام دینهای الهی احترام می گذارم:

«وقتی جالوت به میدان آمد، همه به او نگاه می‌کردند و می‌گفتند که هیچ کس نمی‌تواند او را شکست دهد ولی حضرت داوود (ع) گفت:" او خیلی بزرگ است پس نمی‌توانم خطایی داشته باشم.»


باید جوری دیگر به مشکلات نگاه کرد، جوری که بقیه تا حالا نگاه نکرده اند.
به قول شاعر:
چشم ها را باید شست؛
جور دیگر باید دید.

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۶
دکتر اشتباهی

بعد از وقفه ای کوتاه، دوباره زندگی دانشجویی و دانشکده ای برگشت بحالت قبل. صبح ها 8 دانشکده ام و شب ها 11.5 خوابگاه. با اینکه برنامه ریزی کرد برای خوندن، ولی باز هم احساس می کنم وقتم خیلی کمه و وقتی ندارم. دو پایان نامه ارشد باید بخونم، یکی دکتری. یه کتابی که هیچ پیش زمینه ای ازش ندارم و بعدش مقالات به روز در اون رمینه. یه کتابی هم هست که هر هفته باید چند صفحه بخونم و همونا رو ارائه بدم. امیدوارم به تمام کارهام تا قبل از عید برسم. چون برای عید یه برنامه دیگه ای دارم و یه سری مطالب دیگه باید بخونمو آماده کنم.


پ.ن.: همین الان رسیدم خوابگاه و بشدت خسته ام وخوابم میآد. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۰۰:۰۳
دکتر اشتباهی