اینقدر الان عصبانی هستم که دلم میخواد یکی از مسؤلای دانشگاه رو ببینم و
باهاش اساسی دعوا کنم. خدا کنه هیچکدومشون رو نتونم ببینم.
انقدر عصبانی هستم، که نبضم رو از تو چشمام احساس می کنم.
این سال تحصیلی هم داره تموم میشه و
به بقیه سالهای عمرم افزوده میشه
یادمه قدیمیا میگفتن چند کلاس سواد داری
الان من اندازه عمر یه جوون، یعنی ۲۲ کلاس سواد دارم
فرض کنید اگه این ۲۲ سال، نه اصلا ۱۰ سالش رو یه جای دیگه
سرمایهگذاری میکردم
آیا باز هم همینجوری بود؟؟
نمیدونم!!
البته این راهی هست که همه پشیمونن
یعنی توی این سن از هر کسی بپرسی که راضیای از
تصمیماتی که قبلا گرفتی؟
همه بلاشک میگن: پشیمونیم.
و ای کاشهای زیادی تو زندگیشون هست.
انگار پشیمونی جزئی از زندگی ماهاست.
خستگی بر من چیره گشته
ای کاش
و ای کاش
بتوانم چند روز استراحت کنم
فارغ از درس و مشغلههای زندگی
با خیال راحت و بدون هیچ استرسی
پ.ن: تعطیلات بیمعنی برای دانشجویان دکتری
به انگیزه زیاد برای ادامه کار بسیار نیازمندیم.
هم اکنون نیازمند یاری سبز برانگیزاننده تان هستیم.
قدرت نه گفتن را در خودتون تقویت کنین،
با تمرین نه گفتن.
اولین بار هم با کسانی که بهتون نزدیک ترند شروع کنید.
نه گفتن خیلی مهمه و نباید آدم تو رودربایستی گیر کنه و
نتونه نه بگه.
از همین امروز شروع کنید.
پ.ن.: من نمیتوانم کاری که شما از من می خواهید رو انجام بدهم.
به همه تسلیت میگم.
وقتی این خبر رو شنیدم،
شوکه شدم و
بشدت ناراحت و سر درد شدید گرفتم.
پ.ن.:خدایش بیامرزاد
بزرگترین تصویر ریا در جامعه
هنگامی است که به فقرا لباسهای کهنه و غذاهای مانده میدهیم ...
و به ثروتمندان هدایای با ارزشی
که محتاج آنها نیستند!!!
وقتى یک نفر از درد دیوانه میشود،
دیگران دردش را نه،
تنها، دیوانگى اش را میبینند ...
خیلی عصبانیم امشب.
از این کارهایی که مردم میکنن. بابا به خودتون رحم کنین. فکر کنین برا خودتون اتفاق افتاده.