دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

۵۹ مطلب با موضوع «تجربه ها» ثبت شده است

وقتی یه تار موی سفید توی موهات میبینی

احساس خیلی عجیبی سراسر وجودت رو فرا میگیره

حتی اگه فقط همون یه دونه باشه

این فکر هم همش آزارت میده

که داری به سالهای آخر عمرت نزدیک و نزدیک تر میشی

و هنوز آینده‌ات نامشخصه

هیچی نداری برای آینده

جوونیت رو تلف کردی

و هزار جور فکر دیگه

امیدوارم هیچوقت تار موی سفید رو نبینید توی موهاتون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۷ ، ۱۹:۲۸
دکتر اشتباهی

یاد گرفتم‌:

آنقدر صبر داشته باشم‌ که بدی ها را ببخشم،

تهمت ها را پشتِ گوش بیندازم،

و غیبت ها را که بعد‌ها به گوشم رسید را هم ‌نشنیده بگیرم...

و حتی دروغ ها را هم فراموش کنم،

ولی دیگر به دروغگویان دوباره اعتماد نکنم‌‌‌‌...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۹
دکتر اشتباهی

انشای‌ پسربچه آلمانی ب پدر رفتگرش:پدر من میفهمم

که باشرف است آنکس که انسان باشد و بین آشغالها نان پیداکند،

تا آنکس که‌ آشغال باشد و بین انسانها نان پیدا کند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۰۴:۱۳
دکتر اشتباهی
اگه با عشق و علاقه هر کاری رو انجام بدید،

در انتها از کار و زندگی خودتون لذت می‌برید.

حتی هر وقت که بهش فکر می‌کنید،

به خودتون افتخار می‌کنید.

پ.ن.: سعی کنین کارهاتون رو با عشق و علاقه انجام بدید.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۶ ، ۱۱:۰۹
دکتر اشتباهی


یک عمر گذشت و عاقبت فهمیدیم

از دل نرود هر آنکه از دیده رود!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۱
دکتر اشتباهی

شیر مادر، بوی ادکلن می‌داد

دست پدر، بوی عرق

(گفتم بچه‌ام نمی‌فهمم)


نان، بوی نفت می‌داد

زندگی، بوی گند

(گفتم جوانم نمی‌فهمم)


حالا که بازنشسته‌ شده‌ام

هر چیز، بوی هر چیز می‌دهد، بدهد

فقط پارک، بوی گورستان

و شانه تخم مرغ، بوی کتاب ندهد!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۶
دکتر اشتباهی


‏وقتی به یه آدم افسرده میگید خودت باید بخوای تا حالت خوب شه به همون اندازه احمقانه است که به یکی که دستش قطع شده بگید تلاش کن دستت دربیاد





پ.ن.: بشدت خسته ام.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۰۱
دکتر اشتباهی

من به معنی واقعی کلمه با علی شریعتی موافقم:


خلاصه ی فلسفه زندگی انسان امروزی

فدا کردن آسـایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگیست.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۵۹
دکتر اشتباهی

امروز کلا هوا بارونی بود و خیلی دلنشین و لذتبخش برای خیلیها. منم که دلم گرفته بود و با قدم زدن زیر بارون سعی در آروم کردن خودم داشتم. هیییی روزگار یادش بخیر. بارون که میبارید و هوا که عالی میشد، بهش زنگ میزدمو با هم میحرفیدیم و انگار با هم داریم زیر بارون قدم میزدیم و گرمای صمیمیت و عشقی که بینمون بود باعث میشد سرما رو حس نکنیم.

 امروز عصر هم سردم نشد، ولی علتش غرق شدن در تفکراتم بود، اصلاً حواسم به خیس شدنم و اینکه همه داشتن نگام میکردن و بهم میخندیدن و میگفتن این بارون ندیدس نبود. حسابی خیس شدم و وقتی اومدم اتاق تازه متوجه شدم ولی خیس شدن با بارون رو خیلی دوست دارم و از چتر متنفرم.


پ.ن.: مدت خیلی زیادی میشه، بیشتر از 2 یا سه سال، به حرف مردم اهمیت نمیدم و برای خودم زندگی میکنم. 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۲۱
دکتر اشتباهی

ابتدایی و راهنمایی که بودم، همیشه یکی از موضوعات انشا این بود که در آینده میخواهید چکاره شوید؟! هر کسی رؤیاهای مختلفی داشت. رویاپردازی های خیلی جالبی داشتن همه  بچه ها. ولی این موضوع انشا با بزرگتر شدنمون باهامون رشد کرد و تا جایی که به مهمترین بحث هر روز خیلی از جوونای دهه شصتی تبدیل شده. انتخاب رشته کنکور سراسری، کنکور ارشد و دکتری و حتی ازدواج، همه و همه انشای کلاس اول دبستان است ولی با رنگ ولعابتر و  منطقی تر. ولی بازهم خیلی از اونها رویاهایی دست نیافتنی هستند. 


پ.ن.: این روزها خیلی به این موضوع فکر میکنم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۱
دکتر اشتباهی