دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

۳۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است


نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

گل از تو گلگون تر

امید از تو شیرین تر

نمی شود پاییز

فضای نمناک جنگلی اش

برگ های خسته ی زردش

غمگین تر از نگاه تو باشد

نمی شود که تو باشی، من عاشق تو نباشم


نمی شود که شب هنگام

عطر نگاه تو باشد

"محبوبه های شب" هم باشند.

نمی شود که تو باشی, من عاشق تو نباشم

نمی شود که تو باشی

درست همین طور که هستی

و من, هزار بار خوبتر از این باشم

و باز، هزار بار، عاشق تو نباشم.

نمی شود، می دانم

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد...

 

نادر ابراهیمی

یک عاشقانه آرام



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۵
دکتر اشتباهی


یک روز از دور دست

می آیی. . .

آن روز 

من 

پای نزدیک شدن ندارم . . .



پ.ن.: امیدوارم به گذشته و 7 سال قبل برنگردی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۸
دکتر اشتباهی


مگذار که عشق ، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود ! مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه ، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود ! عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست ، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهانِ نو شدن است و دیگرگون شدن. تازگی ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق . چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟ عشق، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یک بار برای همیشه . جامِ بلور ، تنها یک بار می شکند . میتوان شکسته اش را ، تکه هایش را ، نگه داشت . اما شکسته های جام ،آن تکه های تیزِ برَنده ، دیگر جام نیست . احتیاط باید کرد . همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز . بهانه ها جای حسِ عاشقانه را خوب می گیرند…



نادر ابراهیمی

یک عاشقانه آرام



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۴
دکتر اشتباهی


پائولو گفت شاید من هم اسیر گذشته ام باشم..

بعد به خاطر آورد که روزی یک مربی حیوانات به او گفته بود که چگونه می تواند فیلهایش را تحت تسلط درآورد؛ وقتی حیوانات بچه بودند،آنها را با زنجیر به کنده ی درختی میبست،آنها سعی می کردند فرار کنند اماکنده از آنها قوی تر بود، بعد به اسارت عادت میکردند و هنگامی که قوی و عظیم الجثه میشدند کافی بود زنجیر را به یکی از پاهایشان ببندد و سر دیگرش را به هرجایی ببندد و حتی به یک شاخه ی نازک،آنوقت آنها دیگر سعی نمی کردند فرار کنند.

آن ها اسیر گذشته ی خود بودند..

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۲
دکتر اشتباهی


انگار نه انگار که باید نشست و کمربندها را بست و

به چراغ قرمز و علامت خطر توجه کرد.

بیشترین ها اهل توکل اند

و به قسمت و سرنوشت اعتقاد دارند. 

آنچه باید بشود خواهد شد. 

دستورات ایمنی چیزی را عوض نمی کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۲۰
دکتر اشتباهی


از کتاب "جهانی که من میشناسم"

برتراند راسل




میگویند:

سفیر انگلیس در دهلى از مسیری در حال گذر بود، که یک جوان هندی، لگدی به گاوی میزند ، "گاوی که درهندوستان مقدس است"!

فرماندار انگلیسی پیاده شده وبسوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم میکند!

بقیه مردم حاضر که میبینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم میشمارد، در جلوى گاو ، سجده میکنند و آن جوان را بشدت مجازات میکنند.

همراه فرماندار با تعجب میپرسد:

چرا این کار را کردید؟!

فرماندار میگوید:

لگد این جوان آگاه، میرفت که فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بیاندازد، ولی من نگذاشتم!



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۲
دکتر اشتباهی

تو که بلد نیستی،

تو که فوتبال بلد نیستی،

تو که روپایی زدن با توپ بلد نیستی،

دل رو بردار ندار

و باهاش روپایی نزن،

دله، بلد نباشی باهاش چیکار کنی،

تیره و تار میشه و

دیگه هم خوب نمیشه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۸
دکتر اشتباهی


راکی: موفقیت این نیست که چقدر محکم میتونی ضربه بزنی..

 زندگی راجع به اینه که توش چقدر میتونی ضربه بخوری

 و با این حال باز رو به جلو حرکت کنی ... 


اینجوریه که تو بازی زندگی برنده میشی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۴:۳۵
دکتر اشتباهی

شیر مادر، بوی ادکلن می‌داد

دست پدر، بوی عرق

(گفتم بچه‌ام نمی‌فهمم)


نان، بوی نفت می‌داد

زندگی، بوی گند

(گفتم جوانم نمی‌فهمم)


حالا که بازنشسته‌ شده‌ام

هر چیز، بوی هر چیز می‌دهد، بدهد

فقط پارک، بوی گورستان

و شانه تخم مرغ، بوی کتاب ندهد!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۶
دکتر اشتباهی


خودتونو با جمله ی "دوسم داشت" گول نزنید، 

هیچ آدمی چیزی رو که دوست داره رو ترک نمیکنه.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۲
دکتر اشتباهی