بی خبری از دنیای جعبه جادویی خیلی خوب است. از مزایای این بی خبری، اعتیاد نداشتن به سریال های بی دروپیکر صداو سیماست. البته همه سریالها مضخرف نیستن و بعضی ها خوب هستن. آخرین باری که یه فیلم یا سریال از جعبه جادویی دیدم، فکر کنم به اوایل تابستون بر میگرده. اون مواقعی که من خونه بودم، یعنی زمان دبیرستان، سالهای 83 تا 87، زیاد فیلم می دیدم. حتی یه سال هم یادم می آد وقتی دانشگاه بودیم، سریال یوسف پیامبر وقتی پخش می شد، سالن تلویزیون جای سوزن انداختن نبود. ولی از بعد از اون یادم نمیاد که یه سریالی رو دنبال کرده باشم. حتی سریالهای نوروز، مثل پایتخت!!
خیلی خوبه دور بودن از جعبه جادویی، از خیلی دورویی ها و دروغها به دور هستی و کمتر از وضعیتی که جعبه جادویی نشون میده، حالا چه سیاه نمایی، چه بهشت نمایی، عصبانی میشی.
البته من خیلی فوتبالی هستم و اگه از جعبه جادویی فوتبال پخش بشه، اکثراً میبینم.
پ.ن.: داداشم بهم زنگ زده و این مکالمه بینمون برقرار شده:
دادشم: کیمیا رو دنبال می کنی؟
من پیش خودم فکر می کنم، آیا منظورش اینه که تو فیسبوک فالوش می کنم؟ آیا منظورش دختری به اسم کیمیا است و میخواد مچ منو بگیره که این کیمیا کیه باهاش میپری؟ ولی بیشتر فکر می کنم، من کسی به اسم کیمیا نمیشناسم. با یه خرده استرس ازش میپرسم: کیمیا چیه؟
دقت کنین که پرسیدم چیه، نه کیه.
داداشم: سریال جعبه جادویی!! نمیبینی مگه؟
بعد از اون من سعی کرد خونسردی خودمو حفظ کنم و هیچی نگم و نهایتاً بگم: جعبه جادویی اصلاً چی هست؟
اونموقع داداشم خودش گرفت که اصلاً جعبه جادویی من نمی نگاهم!!