دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

همه رقم، همه مدل

شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ب.ظ

امشب نمیدونم چم شده. حالم اصلن خوب نیست. از غروب آفتاب تا حالا انواع و اقسام دردها رو کشیدم. اولش با دندون درد شروع شد. آروم که شد، زانو درد شدید به سراغم اومد، طوری که زانوبندم بسته بودمو تا نیم ساعت نمیتونستم پامو تکون بدم. این که خوب شد، گوش درد گرفتم. این یکی از همه شدیدتر بود، طوری که صدای آه و نالمو درآورد. الان یه ربعی هست خوب شده، پنج دقیقه ای هست که سردرد گرفتم. امیدوارم به صبح برسم ;)



پ.ن. : شناسنامه بچه مون هم امروز رسیده دستم. اهل استهبان هست و متولد 83. این بچه هم جزو منافع مشترکمون (که تو مطلبی قبلی گفتم) هست.


و من الله توفیق...

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۹۴/۰۸/۱۶
دکتر اشتباهی

نظرات  (۵)

۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۳ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
امیدوارم زود تر حالتون خوب شه!
حالا چرا دکتر اشتباهی؟
پاسخ:
مرسی
این اسمو اون انتخاب کرده، چون دانشجوی دکترا هستم، شاید!!
۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۵۸ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
الان جواب گرفتم:)
پاسخ:
جواب چی؟؟ ;)

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۲ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
جواب اینکه چرا اسم اینجا دکتر اشتباهی هستش:)
پاسخ:
اینم از اون چیزایی هست که منو به یادش میندازه ;)
۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۹ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
بستگی به حالِ آدم؛ حتی کلمه ی عادی ِ سلام هم خاطره انگیز میشه میترکونه آدمو:)
پاسخ:
حق با شماست
۱۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۴۰ بــاهــ ــار .
عههه اینجا هم که هستم :)))
پاسخ:

چرا وبلاگ عوض میکنی هی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">