غروب جمعه باشه،
31 شهریور هم باشه،
فردا اول پاییز هم باشه،
مگه داریم از این بدتر و دلگیرتر...
پ.ن.: بدا به حال دانش آموزان
این روزها از بس سرم شلوغه نیاز به یه منشی دارم تا برام برنامه ریزی کنه و
کارهامو بهم یادآوری کنه.
کار از نُت نوشتن تو گوشی گذشته و جالب تر از همه اینکه بیشتر کارهام چهارشنبه و پنجشنبه هاست.
این روزها بعد از ملاقاتی که با استادم داشتم بشدت انگیزه ام زیاد شده و امیدوار شدم، نه برای شغل آینده، که برای رساله.
مسافرت خوب بود و کمی حال و هوام رو عوض کرد.
دیگه از این به بعد نباید اصلا وقت رو از دست بدم و کارهام رو باید با تمام قدرت و جدیت انجام بدم.