دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

اسیر گذشته بودن

شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۲ ق.ظ


پائولو گفت شاید من هم اسیر گذشته ام باشم..

بعد به خاطر آورد که روزی یک مربی حیوانات به او گفته بود که چگونه می تواند فیلهایش را تحت تسلط درآورد؛ وقتی حیوانات بچه بودند،آنها را با زنجیر به کنده ی درختی میبست،آنها سعی می کردند فرار کنند اماکنده از آنها قوی تر بود، بعد به اسارت عادت میکردند و هنگامی که قوی و عظیم الجثه میشدند کافی بود زنجیر را به یکی از پاهایشان ببندد و سر دیگرش را به هرجایی ببندد و حتی به یک شاخه ی نازک،آنوقت آنها دیگر سعی نمی کردند فرار کنند.

آن ها اسیر گذشته ی خود بودند..

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۹
دکتر اشتباهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">