دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

۳۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۳
دکتر اشتباهی

هدف هنر نه وضع قانون و نه قدرت‌طلبی است. وظیفه‌ هنر، درک کردن است. هیچ اثر نبوغ‌آمیزی بر کینه و تحقیر استوار نیست. هنرمند یک سرباز بشریت است و نه فرمانده. او قاضی نیست بلکه از قید قضاوت آزاد است. او نماینده‌ دائمی نفوس زندگان است.

آلبر کامو

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۰۰
دکتر اشتباهی

براستی چرا میزان مطالعه در کشور ما خیلی کم است؟ ولی درعین حال در همه زمینه ها هم ادعا داریم. کتاب کم میخوانیم و ادعا زیاد، چه در اقتصاد، چه در سیاست، چه در جامعه شناسی و ...

برگ‌های کتاب به منزله بال‌هایی هستند که روح ما را به عالم روشنایی پرواز می‌دهند.

بیایید فرهنگ کتابخوانی را ترویج دهیم تا مردم از حق و حقوق خودشان آگاه باشند.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۲۵
دکتر اشتباهی

عجب دنیاییست!
در کله پزی ها هم زبان از مغز گرانتر است!
درست مثل جامعه که چرب زبانها از عاقلان ارزشمندترند!

                                                                                           احمد شاملو
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۴
دکتر اشتباهی

آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند..
آدمها در یک لحظه ..
با یک تلفن...
با یک جمله ...
با یک نگاه.. 
با یک اتفاق....
با یک نیامدن..
بایک دیر رسیدن.
بایک "باید برویم"..
وبایک "تمام کنیم" پیر میشوند
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند..
آدم را آدم ها پیر می کنند.

سعی ڪنیم هوای دل همدیگر را بیشٺر داشٺہ باشیم.
همدیگر را پیر نڪنیم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۳۱
دکتر اشتباهی

پولونیوس: صدای پایش را می شنوم؛ خداوندگار من، از اینجا برویم. (شاه و پولونیوس بیرون می روند.) (هملت وارد می شود) هملت: بودن یا نبودن، حرف در همین است، آیا بزرگواری آدمی بیشتر در این است که زخم فلاخن و تیربختِ ستم پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتنه و آشوب سلاح بر گیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن؛ نه بیش؛ و پنداری که ما با خواب به دردهای قلب و هزاران آسیب طبیعی که نصیب تن آدمی است پایان می دهیم؛ چنین فرجامی سخت خواستنی است... به راستی، چه کسی به تازیانه ها و خواری های زمانه و بیداد ستمگران و اهانت مردم خودبین و دلهره ی عشق خوار داشته و دیر جنبی قانون و گستاخی دیوانیان و پاسخ ردی که شایستگان شکیبا از فرومایگان می شنوند تن می داد و حال آنکه می توانست خود را با خنجری برهنه آسوده سازد؟ چه کسی زیر چنین باری می رفت و عرق ریزان از زندگی توان فرسا ناله می کرد. مگر بدان رو که هراس چیزی پس از مرگ، این سرزمین ناشناخته که هیچ مسافری دوباره از مرز آن باز نیامده است، اراده را سرگشته می دارد و موجب می شود تا بدبختی هایی را که بدان دچاریم تحمل کنیم و به سوی دیگر بلاها که چیزی از چگونگی شان نمی دانیم نگریزیم.

شکسپیر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۴۷
دکتر اشتباهی

محبت فعال است. عشق بالغانه دوست داشتن است، نه دوست داشته شدن. فرد عاشقانه به دیگری می بخشد، «تسلیم» دیگری نمی شود و عشق همین است و نیاز به یک دل دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۹
دکتر اشتباهی

آخر هفته ی دیگه ای بود و از یک بعدازظهر تا یه ساعت پیش آبگوشت بار گذاشته بودیم. چون زودپز نداشتیم، این قدر طول کشید. ولی جاتون خالی خیلی خوب شده بود. کلاً غذایی که برای درست کردنش وقت زیاد بذاری، خوشمزه و لذیذ میشه، مثل شام ما.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۳۹
دکتر اشتباهی
اگه بتونیم بین حقیقت و غیرحقیقت و راست و دروغ تفاوت قایل بشیم، میتونیم ادعا کنیم که در مسیر درستی درحال حرکت هستیم. ولی کار بسیا سختیه و کمتر کسی پیدا میشه که بتونه این تفاوت رو درک کنه. رنه دکارت هم تو این زمینه همین حرف رو میزنه:
«برای اینکه بتوانم در مسیر زندگانی با اطمینان خاطر گام بردارم و عمل کنم، میل فوق العاده ای دارم که بدانم چگونه می توان بین حقیقت و غیر حقیقت، راست و دروغ و درستی و نادرستی تفاوت قایل شد.»
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۰۸
دکتر اشتباهی

درباب واقعیت و حقیقت مارکوس اورلیوس میگه:

آنچه می شنویم یک نظر است نه یک واقعیت، آنچه می بینیم منظره ای است نه یک حقیقت.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۲۸
دکتر اشتباهی