قدرِ قدرْ
چهارشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۳ ق.ظ
شب قدر؛ شبی که باران فرو می بارد،
هر قطره اش فرشته ای است که بر این کویر خشک و تافته،
در کام دانه ای، بوته ی خشکی و درخت سوخته ای
و جان عطشناک مزرعه ای فرو می افتد و رویش و خرمی
و باغ و گل سرخ را نوید میدهد.
چه جهل زشتی است در این شب قدر بودن
و در زیر این باران ماندن و قطره ای از آن بر پوست تن
و پیشانی و لب و چشم خویش حس نکردن،
خشک و غبار آلود زیستن و مردن !
(دکتر شریعتی، مجموعه آثار2 «خودسازی انقلابی» ص 251 تا 254
۹۵/۰۴/۰۹