همزمان با سرماخوردگی من، خدا هم با من همکاری میکنه و امروز برف سنگینی درحال بارش هست و من با آهی از ته دل به بارش برف و دانه های برف مینگاهم و جمشیدیه از خاطر خود میگذرانم.
به امید روزهای بهتر!!
همزمان با سرماخوردگی من، خدا هم با من همکاری میکنه و امروز برف سنگینی درحال بارش هست و من با آهی از ته دل به بارش برف و دانه های برف مینگاهم و جمشیدیه از خاطر خود میگذرانم.
به امید روزهای بهتر!!
سرمایی خورده ام که مپرس
زیرِ پتویی رفته ام که مپرس
دردی در گلو دارم که مپرس
از سرفه های ثانیه ای یک بار دیگه اصلاً مپرس
پ.ن.1: هر چه به روی خودم نیاوردم که سرما خوردم، مفید نبود. در حال استراحت مطلق هستم.
پ.ن.2: مثل اینکه آنفولانزا 2 نفر هم در بندرعباس کشته. یعنی به اینجا هم رسیده؟
پ.ن.3: شما خیلی مواظب خودتون باشین.
خیلی خسته شدم امروز و اومدم طبق روال همیشه یه مطلب بگذارم.
شاعری که من خیلی دوستش دارم، یعنی شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی در باب عشق و غم عشق میفرماید:
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی ، که شنودی ؟
گر باد نبودی که سر زلف ربودی
رخساره معشوق به عاشق که نمودی ؟
از کتاب فی حقیقة العشق یا مونس العشاق