دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

۲۹ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

به همه تسلیت میگم.

 وقتی این خبر رو شنیدم، 

شوکه شدم و

بشدت ناراحت و سر درد شدید گرفتم.


پ.ن.:خدایش بیامرزاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۰۱:۵۵
دکتر اشتباهی


بزرگترین تصویر ریا در جامعه

هنگامی است که به فقرا لباسهای کهنه و غذاهای مانده میدهیم ...


و به ثروتمندان هدایای با ارزشی 

که محتاج آنها نیستند!!!



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۲۰:۱۸
دکتر اشتباهی


زندگی

سیگاری ست 

که دیگران دود می کنند و

ما   سرفه می کنیم.



 ایمان صفری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۰۹:۵۹
دکتر اشتباهی

وودی آلن میگه:

راستش 

آدم هیچ وقت نمیدونه چى مى خواد

آدم فکر میکنه 

یه جور آدم مشخص رو مى خواد 

و بعد 

یکى رو میبینه که هیچى 

از چیزایى که مى خواسته رو نداره 

و بدون هیچ دلیلى 

عاشقش میشه...


تو که همون آدم مشخص بودی،

چرا باز جدا شدیم و

باز غصه قصه عشق و جدایی را میچشم.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۵ ، ۱۷:۵۵
دکتر اشتباهی


وه که جدا نمی‌شود

 نقش تو از خیال من


تا چه شود به عاقبت 

در طلب تو حال من


سعدی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۵ ، ۰۸:۰۵
دکتر اشتباهی


کسی که نمیتونه افکارش رو تغییر بده

هیچی رو نمیتونه تغییر بده


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۱۹:۵۲
دکتر اشتباهی


سلام مغزم لطفا بس کن انقد بهش فکر نکن.


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۰۰:۱۰
دکتر اشتباهی

شخصی تعریف میکرد: 

یه همکارداشتم سربرج که حقوق میگرفت تا15روزماه سیگار برگ میکشید،

بهترین غذای بیرون میخورد

ونیمی از ماه رو غذا ی ساده از خونه می آورد،

موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشتم گفتم تا کی به این وضع ادامه میدی ؟

باتعجب گفت: کدوم وضع!


گفتم زندگی نیمی اشرافی نیمی گدایی...!!

به چشمام خیره شد وگفت:تاحالا سیگار برگ کشیدی؟گفتم نه!

گفت:تا حالا تاکسی دربست رفتی؟ گفتم نه!

گفت:تا حالا به یک کنسرت عالی رفته ای؟ گفتم نه!

گفت:تاحالا غذای فرانسوی خورده ای؟گفتم نه!

گفت:تاحالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تاخوشحالش کنی؟ گفتم نه!

گفت:اصلا عاشق بوده ای؟ گفتم نه!

گفت:تاحالا یک هفته از شهر بیرون رفته ای؟ گفتم نه!

گفت اصلا زندگی کرده ای؟با درماندگی گفتم اره...نه...نمی دونم...!!

همین طور نگاهم میکرد نگاهی تحقیر آمیز...!!

اما حالا که نگاهش میکردم برایم جذاب بود...

موقع خداحافظی تکه کیک خامه ای در دست داشت تعارفم کرد و یه جمله بهم گفت که مسیر زندگیم را عوض کرد،

اوپرسید:میدونی تا کی زنده ای ، گفتم نه!

گفت:پس سعی کن دست کم نیمی از ماه را زندگی کنی....!!


 چارلز لمبرت


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۵۲
دکتر اشتباهی


انسان چیست جز روحى که در راه ابر انسانیت قدم می‌گذارد؟

اگر میمون‌ها نمى‌اندیشیدند،

"ما" جزو حیواناتِ بازیگوش در روى کره زمین بودیم.

اگر قدم رو به جلو نگذاریم ما جزو فصلهاى کتب دامپزشکى آینده خواهیم بود...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۲۳:۱۰
دکتر اشتباهی

باران که میبارد همه ی پرنده ها به دنبال سرپناهند،

اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن

 بالاتر از ابر ها پرواز میکند..

این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند


پ.ن.: جمله قشنگه ولی اشتباهه ولی تا حدودی درست هم هست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۹
دکتر اشتباهی