دنیا زیباتر میشد
اگر انسانها به انسانیت معتقد بودند ...
خونه تکونی میکنن این روزها همه
من تا آخر عمرم خونه تکونی دل نمیکنم
خاطراتت را چه شیرین و چه تلخ دوست دارم
و باهاشون زندگی میکنم.
پ.ن.:خونه تکونی دل خر است.
بازگشت به خانه....
پ.ن.: بدلیل سرعت کم نت، شاید دیر به دیر مطلب بذارم.
در آستانه اخراج شدن بودم این چند مدت و
خیلی زیاد استرس کشیدم
نه خواب داشتم ، نه خوراک
همه شب کابوس می دیدم
فکر همه چیز می کردم
فکر دوباره اپلای
مدرک زبان گرفتن و سربازی
نحوه مطرح کردن این مشکل با خانواده
و ...
بالاخره تا حدودی حل شد و دوباره باید امتحان بدم. نهایت تلاشم رو باید بکنم.
به زودی یکی دیگه از رنج هایی که در سال 95 بردم، رو بیان می کنم.
این سال پر از رنج های مختلفی بود، خدا کنه که دیگه تکرار نشه.
امیدوارم در سال نود و شش همونطور که تو اسمش حرف «ش» داره و
این حرف در فرهنگ ایرانی برای بیشتر شادی ها استفاده میشه،
پر از شادی و شادابی برای همه باشه.
پ.ن.: هنوز 10 روز از این سال باقی مونده و امیدوارم خبر خوبی داشته باشم.
قانون زندگی،
قانون باور است.
پ.ن.: به رؤیاهایت باور داشته باش.
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
می خواهی کودک باشی
کودکی که به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بیصدا دفن کنی...
زندگی چیزی است که برایت اتفاق میافتد٬ وقتی داری برای چیز دیگری برنامه میریزی.
گل هم برای جلب توجه پشت هاست که رنگ و وارنگه.
برای گردافشانی این رنگهای جذاب رو داره. برای زنده ماندن و بقای نسل.