سیگار سرطان زا نیست
ادمایی که باعث میشن
سیگار بکشی
سرطان زان...
سیگار سرطان زا نیست
ادمایی که باعث میشن
سیگار بکشی
سرطان زان...
بزرگترین زندانی که مردم در اون زندگی میکنن،
ترسیدن از اینه که دیگران چه فکری راجبشون میکنن.
فکر کنم تا آخر عمر باید به اینکه «در آینده می خواهم چکاره شوم؟» فکر کنم.
پ.ن.: در آینده می خواهم چکاره شوم؟
احسان محمدی:
در افسانه های وطنی آمده که راننده ای با کامیونش ده نفر را زیر گرفت و کُشت.
مردم همیشه در صحنه گرداگرد ماشین و جنازه ها جمع شده بودن به تماشا و کارشناسی و کروکی کشیدن!
موتورسوار نگون بختی که به سرعت می آمد نتونست خودشو کنترل کنه و به یکی از تماشاگران برخورد کرد و اونو کُشت. بنای آه و ناله گذاشت که:
- وای بدبخت شدم! وای زدم یک نفر رو کُشتم! روزگارم سیاه شد.. وای وای!
راننده کامیون خونسرد اومد جلو، لِنگ جنازه را گرفت و پرتش کرد وسط ده نفری که کُشته بود و گفت:
- شد یازده نفر! ..تو برو!
توی زندگی هر کس باید یک راننده کامیون باشد که لِنگ غصه آدم را بگیرد پرت کند توی بارش و بگوید:
- شد هزار و یک غصه! تو برو...!
هنوز هم هر چه می نویسم، بک گراند ذهنم اینه که دارم این پست رو برای مخاطب خاصم می ذارم، یکی نیست بگه اون رفته و دیگه همه چی برای همیشه تموم شد. خودت بهش گفتی برای همیشه «خداحافظ».
ولی دله، طول می کشه که عادت کنه به نبودن مخاطب خاص.
احتمالا بهمین خاطر رک و راست نگفتم که چه اتفاقی افتاده.
زندگی خیلی چیزها بهم آموخت،
یکی از اونها قوی بودنه،
این اتفاقی که برام افتاده،
خیلی از بچه ها بهم میگن،
ما بیشتر از تو ناراحتیم
هروقت خواستى جا بزنى،
یادت باشه که اونهایى که گفتن
از پسش بر نمیاى دارن نگاهت میکنن!!