شعور و فکر و انسانیت

گریس : 

تو فک کردی من یه فاحشه ام!!

تامی : 

همه ی ما فاحشه ایم گریس، فقط بخش های مختلفی از بدنمون رو میفروشیم،

یکی فکرشو میفروشه یکی شعورشو یکی انسانیت ...

 

پ.ن. سریال Peaky Blinders

تقسیم بر صفر

این روزها جملات کلیشه ای رو همش تکرار میکنم:

اگه این کار رو بکنم و این اتفاق بیافته، راحت میشم،

غافل از اینکه راحتی برای من، مثل تقسیم بر صفره.

نیاز

بشدت نیاز به تغییر و تنوع در  روند زندگی روزمره دارم.

اوج و سقوط

‏نقطه اوج هرچیزی شروع شمارش معکوس واسه سقوطشه ...

غم انگیزناک

شازده کوچولو پرسید : 

غم انگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه چیه ؟ 

روباه گفت : بری و کسی متوجه نشه ...

سنگ و پای لنگ

بین دندونام یه پوست تخمه گیر کرده بود،

با نخ دندون اومدم درش بیارم،

یهو دهنم پر خون شد،

تا یه ساعت هم پشت سر هم خون میومد.

خیلی کار داشتم و این خونریزی باعث شد به هیچ کاری نرسم.

پ.ن.: هر چی سنگه، پیش پای لنگه!!

به دنبال نشانه

تنها یک چیز است 

که برآورده شدن رویایی را ناممکن میسازد،

و آن ترس از شکست است،

هرگز از رویاهایت صرف نظر نکن؛

به دنبال نشانه‌ها برو ...

تلخی

با هر تلخی به یاد تو می افتم،

و دلم میریزد;

چه قهوه،

چه خاطره،

چه طعم،

اسم کتاب،

و بیشتر از همه چیز تیتر یک پست!!!

آینده

ماشین زمان به آینده رسید...

هیچ کس آنجا نبود.

مترسک

هیچ مترسکی را شبیه گرگ نساختن!

شبیه پلنگ یا خرس هم نساختن!

به گمانم

ترسناک تر از آدمیزاد نیافتن