پسرم !
چیزهایی هست که مردها هیچوقت فراموشش نمیکنند ؛
مثل اولین عشق ؛
وگرنه مادرت زنِ نازنینیه !
پ.ن.: برق و متعاقب اون نتم امروز و دیشب قطع بود.
پسرم !
چیزهایی هست که مردها هیچوقت فراموشش نمیکنند ؛
مثل اولین عشق ؛
وگرنه مادرت زنِ نازنینیه !
پ.ن.: برق و متعاقب اون نتم امروز و دیشب قطع بود.
دارم به اونایی فک میکنم
که فردا روز آخر عمرشونه
و خبر ندارن.
حسابی واسه فرداشون، برنامه چیدن!
اندک اندک
میرسد پاییز
میزند بر دل
یاد یار
خاطرات یار
امان از دومین پاییز
پ.ن.: دومین پاییز در میزند و من رغبتی برای گشودن در ندارم.
بمان، همان جا پشت در بمان، که حال تو را ندارم ای پاییز.
پ.ن.۲: از شهریور متنفرم.
باید افراد را به سه دسته قسمت کرد :
احمق، باهوش، و بسیار باهوش
با احمق هر چه بخواهیم می توانیم انجام دهیم
باهوش را می توانیم به خدمت درآوریم
اما بسیار باهوش، حتی اگر در کنار ما هم باشد خطرناک است؛
نمی تواند دست از کنکاش خود بکشد و همواره باید مراقب او باشیم.
بینایی - ژوزه ساراماگو
روزها مى گذرند …
و من هر روز
دنیا رو بیشتر میشناسم ،
دیگر کم تر رویا میبافم
و دیرتر آدمها را باور میکنم
بیشتر احساستم را نادیده میگیرم
حتى گاهى یادم مى رود که من احساسى دارم
روزها مى گذرند …
و من هر روز
بیشتر از دنیاى سادگى ام فاصله میگیرم
اغلب ما سواد رابطه نداریم...
بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدمها با هم فرق دارد!!!
توقع داریم کسی که با ماست خود ما باشد،
حتی حاضر نیستیم به نیازها، خواستهها و علایق او توجه کنیم،
غرور خودمان را بسیار دوست داریم!!!
اما توقع داریم او غرور و نیاز و توقع نداشته باشد!
و درکش سخت است برای ما
که او دنیایی دارد که خودش ساخته و آن را صرفا با ما به اشتراک گذاشته...
نه اینکه بخواهد بر اساس خواستهی ما دنیای تازهای بسازد...
ما بلد نیستیم کنار هم باشیم...
بیشتر ما به اندازه ای درباره ی جریحه دار کردن احساسات دیگران،
آشفته و نگران هستیم
که احساسات واقعی خود را بیان نمی کنیم
و به جای آن،به خودمان آسیب می زنیم.
پ.ن.: لطفا خودتان باشید، بدون رودربایستی!!
چقدر خوبه که خدا بعضی اوقات دعات رو فوری اجابت می کنه و تو پیش خودت میگی ای کاش یه چیز دیگه ای از خدا می خواستم.
اتفاقا من این بار همون چیز دیگه رو خواستم. دلم بشدت تنگ بود و از خدا اونو خواستم و خدا بهم دادش، هر چند برای چند لحظه، هر چند دوباره بعدش احساس سرخوردگی می کردم. هر چند بعدش از خورم عصبانی بودم که چرا نتونستم اونو برا خودم نگه دارم.
ولی، ولی با همه ی این حرفا، ارزشش رو داشت.
پ.ن.: خدا به تو هر چی دوست داری بده.
امروز روز خیلی خاصی بود،
۹۵/۵/۵،
روزی پر از پنج،
پر از قلب،
پر از عشق،
از همه مهمتر،
تولد تو هم هست.
تولدت مبارک...
پ.ن.:
۱۳۹۵/۵/۵
♡/♡/♡۱۳۹
بخار چای داغ
هر روز و هر دم
یادت را تکرار می کند،
خاطرت را بیاد می آورد،
هرگز نمیتوانم فراموشت کنم.