از تو سرشارم؛
سرشار یعنی؛
چقدر دلم برای تو تنگ شده است.
هادی قنبرزاده
از تو سرشارم؛
سرشار یعنی؛
چقدر دلم برای تو تنگ شده است.
هادی قنبرزاده
با شبی که در چشمهایت در گذر است
مرا به خوابی دیگر گونه بیداری بخش
چرا که من حقیقت هستی را
در حضور تو جسته ام
و در کنار تو صبحی است
که رنج شبان را
از یاد می برد
بگذار صبحم را به نام تو بیاغازم
تا پریشانی دوشینم
از یاد برده شود.
"محمد شمس لنگرودی"
امروز از خیابون داشتم رد میشدم
دیدم تابلو زده «ثبت احوال»
یه لحظه فکر کردم که برم داخل بگم:
آقا مگه اینجا ثبت احوال نیست،
حال این روزهای من رو ثبت کنید.
دل تنگم شدید،
خیلی وقته هیچ خبری ازش ندارم،
آینده بسیار مبهمه و اصلا فکر کردن راجبش بیهوده است،
مساله گیر کرده،
و
وضعیت اقتصادی که افتضاحه، اونو که همه خبر دارن.
کاش میشد این کارها رو کرد.
دو ساعت ماه گرفت
دو ساعت من خیره بودم به ماه
نمیدونم ماه منم گرفت یا نه؟
اگه گرفت،
آیا بعد از ماه گرفتگی، هنوزم ماه من هست یا نه؟
از دید خودم که هیچ تغییری نکرده.
ماه گرفت و تو بدنیا اومدی برای تسخیر قلب من
ماه و مهتاب
و دیدن همزمان ماه،
این کاری بود که هر وقت دلمان برای هم تنگ میشد انجام میدادیم.
و من این عادت رو ترک نکردم
و همیشه از دیدن ماه لذت میبردم.
ولی حالا درست در روز تولدت
در قشنگترین و زیباترین روز سال
یعنی ۵/۵
بزرگترین ماهگرفتگی قرن اتفاق میافتد.
این ماهگرفتگی خیلی حرفها برای گفتن به من دارد.
بودن تو این همه سال
و نبودنت این همه عمر
با ماهگرفتگی همراه شده
و این یعنی تو روی خودت رو از من میپوشی.
دلدادگی خیلی خوبه
ولی جدایی بعد از اون خیلی سخته
و دوست داشتن و فراق.
امیدوارم هر جا که هستی موفق باشی
و در زندگیت خوشبخت بشی
و به هر چی دوست داری برسی.
تولدت هم پیشاپیش تبریک میگم دخترِ خوبِ قصهها و رویاها و واقعیتِ من.
۱۷ تیر،
این روز به یادماندنی،
چه خاطراتی داشتیم با هم
از حافظیه شروع شد
و ناهاری که با هم اونجا خوردیم
شابد از قبلترش
از شبش که من با اتوبوس از تهران اومدم
و تو نیامدی
من ساعت ۸ شیراز بودم و
مغازه رو یادم نمیره
توی خیابون ملاصدرا
رفتم و یه انگشتر برات گرفتم
تا اون موقع هنوز دستتو تو دستم نگرفته بودم
خیلی استرس و داشتم و نگران بودم که انگشتر سایز انگشتات باشه.
خدا رو شکر رو سفید شدم و دقیقا سایز تو بود.
یادش بخیر سینما و فیلم گذشته
من که هیچی از فیلم نفهمیدم
غرق تماشای تو بودم و از فیلم غافل
این تاریخ وقتی با تولد اولین برادرزادهات یکی میشه،
خیلی حرف واسه گفتن داره.
میگه که تا آخر عمرت نباید این تاریخ رو فراموش کنی.
پ.ن.: از صمیم قلب دوستت دارم دختره خوب و برات بهنرینها رو آرزو میکنم.
آمدن و رفتن؟؟
یا اصلا نبودن؟؟
دست خود ما نیست که کدومش رو انتخاب کنیم
سرنوشت، تقدیر یا هر چی که اسمش رو میذاریم
این رو برامون انتخاب میکنه
یعنی هیچ اختیاری نیست و جبر مطلق است.
چه بسا خیلی چیزهای دیگه هم همین وضعیت رو دارن.