دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

خستگی موثر

يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ب.ظ

امروز از صبح ساعت 8 دانشگاه بودمو تو اتاقم تا ساعت 6.5 عصر. درس میخوندمو خیلی خوب بود. محیط ساکت و آرومی بود. الان بشدت خسته ام و خیلی خوابم میاد، ولی خیلی کار دارم. فردا تدریس خصوصی دارمو باید مطلب آماده کنم براش. برادرجان هم یه سری کار ازم خواسته و باید انجامش بدم. ولی اصلاً حسش نیست. فکر کنم بخوابم شایدم یه فنجون قهوه بزنمو بشینم کارمو انجام بدم. این روزها بشدت خودمو مشغول به کارهای مختلف میکنم که به چیزه دیگه ای مثل تو و خاطرات شیرین و تلخمون فکر نکنم.

تو وبلاگت نوشتی که هیچ چیز درست نمینویسه. خب من که مینویسم تو نظر نمیدی که چی بنویسم.

پ.ن. اسم این وبلاگ رو تو انتخاب کردی، دکتر اشتباهی!! چرا اینجور انتخاب کردی؟ بنظرم منظورت این بوده که نباید دکترا میخوندم و باید میرفتم سربازی!! بعدش میرفتم دنبال کار!! مثل اکثر جمعیت جوان و حال حاضر کشور!!

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۷
دکتر اشتباهی

نظرات  (۲)

۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۵۷ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
ممم
دقیقا معضل همین جاست!
گاهی وقتا انقدر خودم رو درگیر کار هام میکنم تا بهش فکر نکنم!
ولی یهو به خودم میام میبینم هنوز تو فکرشم:/
:/
پاسخ:
اون که آره، فراموش شدنی نیست. در آنی که بیکار بشی، تا چیزی رو ببینی، خاطر های زنده میشه و الی آخر...
۱۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۳۹ بــاهــ ــار .
عهههه منو نگا اینجا چقدر جوون بودم!
یکم تو وبلاگت تاب خوردم دیدم آشنایی.. تا اینجاها خوندم و این کامنت رو از خودم پیدا کردم.. چه‌طوری رفیق قدیمی؟!
پاسخ:
سلام رفیق، خوبم، کم پیدایی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">