دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

مرام جفت عاشقانه

شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۰ ق.ظ

من حالم خوب است و مشکلی ندارم. امروز پول بچه رو واریز کردم. برق نداشتیم و نت هم متعاقباً قطع بود. 

یه مشکلی که من دارم اینه که وقتی یه دختر و پسر یا زن و شوهری با هم میبینم خیلی بهشون احترام میذارم و سعی میکنم خودمو خیلی خوب جلوشون نشون بدم. بعضی اوقات از حق خودمم میگذرم. برای مثال امروز رفتم سوار تاکسی بشم، تو تاکسی یه دختر و پسری که با هم بودن، گمونم نامزد بودن، منتظر مسافرای بعدی بودن که من اومدم. یه 10 مین وایسادیم، دیدیم کسی نیومد، بعد به راننده پسره گفت بریم و تو مسیر یکی رو سوار کن، راننده قبول نکرد. گفت اگه کرایه نفر چهارم رو قبول میکنی، حرکت کنیم. 5 مین دیگه گذشت، پسره برگشت بهم گفت، هزار تومن من میدم، هار هم شما بدین، که بریم (کرایه اون مسیر هر نفر 2000 تومن بود). منم بخاطر نامزدش، که جلوش سربلند بشه و ضایع نشه قبول کردم.

نمیدونم این رفتاره خوبیه یا بد؟؟ اگه بده، چطور اصلاحش کنم؟؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۱
دکتر اشتباهی

اجتماعی

روزمرگی

عاشقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">