روزمرگی

خسته ام، فقط همین.

بدون شرح

هر چی فکر میکنم، هیچ چیزی تو ذهنم نمیاد بنویسم.

فقط اومدم بگم زنده ام ولی زنده ای که ذهنش خالیه.

مشکلات ز.ز.

نمیدونم ولی شاید من هم اگر زن گرفتم اینجور بشم.

ولی نه به خودم قول میدم که اینطور نباشم و بین خانواده خودم و زنم هیچ تفاوتی قائل نشم.

پ.ن.:البته اگه زن بگیرم.

...

فقط میتونم بگم که دلم بشدت برات تنگ شده.

زاویه دید

بعد از نمایش یک فیلم ایرانی، با دوستان خارجی نشسته بودیم به گفتگو

 یکیشان پرسید:

 آن پسرک سر چهار راه چه می‌فروخت؟ مواد مخدر بود یا...

 من پاسخ دادم فال می‌فروخت 

پرسید فال چیه؟

 گفتم شعر، 

شعرهای شاعر بزرگمان حافظ

 با هیجان گفت: یعنی شما از کشوری می‌آیید که در خیابان‌هایش شعر می‌فروشند و مردم عادی پول می‌دهند و شعر می‌خرند؟؟!!

 می‌رفت سر میزهای مختلف و با شگفتی این را به همه می‌گفت! 

و این یعنی زاویه‌ی دید؛

یکی سیاهی می‌بیند و یکی زیبایی!

از خاطرات اصغر فرهادی

رژیم غذایی

حوصله ام سر رفته و حوصله هیچ کاری ندارم. رژیم گرفتن باعث میشه آدم عصبانی بشه و حوصله هیچی نداشته باشه.

پیک نیک

یه پیک نیک یه روزه با دوستام رفتم.

طلوع خورشید خیلی زیبا بود، پیشنهاد می کنم حتما تماشا کنید.

تنهایی

از امشب به مدت دو هفته تنها میشم،

نمیدونم فرصت خوبیه برای فکر کردن،

یا اینکه بشدت بهم بد میگذره.

نمیدونم باید باهاش روبرو بشم.

شبهای تابستونی

امیدوارم حق مطلب رو بدرستی ادا کرده باشم.

بعد از تو

به پرواز

شک کرده بودم

به هنگامی که شانه هایم

از توان سنگین بال

خمیده بود... 

احمد شاملو