دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

۲۷ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

لذت قهوه به همان تلخ بودنش است،

وقتی میخوریم تلخی اش را تحویل نمیگیریم،

اما میگوییم چسبید …!

زندگی هم مثل قهوه میماند،

روزهای تلخش بد نیست،

تلخ است؛ اما لذت بخش …

تلخی هایش را تحویل نگیر،

بخند و بگو عجب طعمی ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۰
دکتر اشتباهی


بزرگترین بدی زندگی اینه که

هیچ وقت

اون چیزی رو که می خوای

همون لحظه نداریش

یه زمانی بهش می رسی

که دیگه برات مهم نیست!

یا شایدم تو این دنیا بهش نرسی.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۵ ، ۲۳:۱۳
دکتر اشتباهی

در یک لحظه از حیات خود ، 

مالکیت و فرمان زندگی را از دست می دهیم 

و تصور می کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است 

همین نکته ، بزرگ ترین فریب دنیاست …


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۵ ، ۲۱:۳۵
دکتر اشتباهی

چنان رویا پردازی کن که انگار تا ابد زندگی خواهی کرد ،

اما جوری زندگی کن که انگار امروز خواهی مُرد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۸:۵۷
دکتر اشتباهی

شازده کوچولو گفت:

" یه روز، چهل و سه بار، غروب آفتاب رو تماشا کردم."

و کمی بعد گفت:

"خودت که می‌دونی ... 

وقتی آدم خیلی دلش گرفته باشه، 

از تماشای غروب لذت می‌بره ..."


شازده کوچولو 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۱:۲۱
دکتر اشتباهی


‏تو زندگیتون کسی رو اینقدر دوست نداشته باشین 

که در عین بی گناهی ازش معذرت بخواین...



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۵ ، ۲۰:۴۷
دکتر اشتباهی

خسته ام، خیلی خسته ام، همین فقط

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۲۱:۳۲
دکتر اشتباهی

پاییز بصورت خیلی نامردان امروز خودش رو نشون داد.


پ.ن.:هوای دو نفره

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۵ ، ۲۲:۰۷
دکتر اشتباهی


شیرینی های زندگی بیش از یکبار 

به کام آدم نمی نشیند 

اما تلخی هایش هربار تازه اند 

هر باره تازه تر... 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۵
دکتر اشتباهی



در دزدی از یک بانک ، 

دزد فریاد زد:

"هیچکس حرکت نکند پول مال دولت است".

بااین حرف همه به آرامی روی زمین دراز کشیدند.

به این می گویند "شیوه تفکر"


وقتی دزدان به مخفیگاهشان رسیدند،دزد جوان که لیسانس تجارت داشت به دزد پیرکه شش کلاس سواد داشت گفت:"بیاپولها را بشماریم".

دزد پیرگفت:"وقت زیادی میبرد، امشب تلویزیون مبلغ را اعلام میکند."

به این می گویند "تجربه"


بعداز رفتن دزدها مدیر بانک به ریسش گفت فورا به پلیس اطلاع میدهم ولی ریس گفت "صبرکن تا خودمان هم مقداری برداریم و به برداشتهای قبلی خود اضافه کنیم وبارقم دزدی اعلام کنیم".

به این می گویند "با موج شنا کردن"


وقتی تلویزیون رقم را اعلام کرد دزدان پول رو شمردندو بسیار عصبانی شدند که ما زندگیمان راگذاشتیم و 20میلیون گیرمان آمد ولی رئیسان بانک در یک لحظه و بدون خطر 80 میلیون بدست آوردند.

به این میگویند "دانش بیشتر از طلا میارزد" 


دانایی قدرت است.



۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۸:۲۸
دکتر اشتباهی