احساس مسافری را دارم،
که باید برود؛
و نمیداند به کجا،
بلیت سفر به ناکجا را،
من سال هاست در مشتم میفشرم،
کجاست راننده !
تا لگد به در ِ مستراح ِ بین راهی ِ این زندگی بکوبد،
و فریادم بزند که جا نمانی ...
احساس مسافری را دارم،
که باید برود؛
و نمیداند به کجا،
بلیت سفر به ناکجا را،
من سال هاست در مشتم میفشرم،
کجاست راننده !
تا لگد به در ِ مستراح ِ بین راهی ِ این زندگی بکوبد،
و فریادم بزند که جا نمانی ...
فعلا خان اول رو رد کردیم. نتیجش رو نمیدونم، صبح تقریبا خوب بود ولی عصر عالی بووود.
وجود عشق برای آن نیست
که ما را خوشحال کند
من اعتقاد دارم عشق وجود دارد
تا به ما نشان دهد چقدر می توانیم
تحمل کنیم...
هرمان هسه
عطرها
بی رحم ترین عناصر زمینند !
بی آنکه بخواهی . . .
می برندت
تا قعر خاطراتی که
برای فراموشیشان
تا پای غرور جنگیدی !
حتی اگر حرفی...
تکه کلامی...
آنا گاوالدا
کاش
خواندن کتاب هم
حرام اعلام میشد
تا ملت
حداقل در خفا به کتاب خوانی
روی می آوردند...
شادیهایتان مستدام.
میگویند که شهریور تمام می شود
ومهردرراه است،
مهر برای ما مدتهاست آغازشده
مهر آنهایی که دوستشان داریم
و دوستمان دارند.
مهر به ((ماه))نیست ،مهر به ((دل )) است .