بالاخره زمستان شد و
اولین بارش برف بود.
خیلی خوب بود.
کسی که توان جنگیدن رو نداره،
به هر بدبختی که سرش میاد،
میگه تقدیر ...
دیگه امتحانات تموم شد و
دانشکده برگشت به روال قبلیش
آروم و ساکت
الان دیگه تقریبا همون کسای همیشگی دانشکده هستن.
دو باور غلط در مورد من وجود دارد یکی این که چون عینک میزنم فکر میکنند که روشنفکرم و دیگری این که چون با فیلمهایم پولهایم را هدر میدهم فکر میکنند هنرمندم. این دو باور غلط سالهاست که در میان مردم رایج است.
وودی آلن
این روزها که ایام امتحانات هستش،
دانشکده بشدت شلوغ هست.
حتی تا دیرموقع هم سالن مطالعه پره.
قبلنا از ساعت ۸ دیگه هیشکی نبود
من بودم و یه دو سه نفر دیگه.
امیدوارم همیشه امتحان باشه.
پ.ن.: الان همه تصمیم میگیرن از ترم بعد در طول ترم درس بخونن و
درساشون رو برای شب امتحان نذارن.