تصحیح کردن اوراق امتحانی، خیلی اذیت کننده است
از یه طرف باید حسابی دقت کنی
چون ممکنه حق کسی ضایع بشه
از طرف دیگه تعدادشون خیلی زیاده (۱۵۰ نفر)
امکانش زیاد هست که نمره یکی کم و زیاد بشه.
کار وقتگیر و خسته کنندهای هستش.
تصحیح کردن اوراق امتحانی، خیلی اذیت کننده است
از یه طرف باید حسابی دقت کنی
چون ممکنه حق کسی ضایع بشه
از طرف دیگه تعدادشون خیلی زیاده (۱۵۰ نفر)
امکانش زیاد هست که نمره یکی کم و زیاد بشه.
کار وقتگیر و خسته کنندهای هستش.
اگر دلار گران نشده بود
و همچنین کمیاب
و با نوسان زیاد
الان من باید فرصت تحقیقاتی
آمریکا میبودم.
شانس بعضی اوقات خیلی در زندگی و اتفاقات روزمره دخیل هست.
سرماخوردگی و خستگی کلاسها و کار پژوهشی
برایم دیگر وقت خالی باقی نمی گذارد.
از ساعت ۷.۵ صبح تا ساعت ۱۰الی ۱۱ دانشکدهام
بعدش هم که خوابگاه میرم
از فرط خستگی فقط میخوابم.
و باز دانشگاه به روزهای عادی خودش برگشت و من هم به کارهای همیشگی
یعنی علاوه بر انجام کارهای خودم
کلاسهای دانشگاه هم اضافه شد.
و اما یکشنبههای شلوغ
پر از وقتِ پر
بدون یک دقیقه استراحت
از ۸ صبح تا ۷ شب
هر روز یه قانون،
هر روز یه مصوبه
هر رزو یه برنامه
بگید ما با کدوم سلز شما برقصیم
اینه وضعیت این روزهای من و خیلیهای دیگه توی این دانشگاه
اینقدر الان عصبانی هستم که دلم میخواد یکی از مسؤلای دانشگاه رو ببینم و
باهاش اساسی دعوا کنم. خدا کنه هیچکدومشون رو نتونم ببینم.
انقدر عصبانی هستم، که نبضم رو از تو چشمام احساس می کنم.
آغاز سال تحصیلی جدید هر سال همراه با
خداحافظی با سال تحصیلی گذشته است
البته که بدیهی است
ولی خداحافظی با سال گذشته، یعنی خداحافظی با
دو ستانی که چند سال با هم بودید و
الان فارغ التحصیل شدند.
این خداحافظی خیلی سخته.
امروز از خیابون داشتم رد میشدم
دیدم تابلو زده «ثبت احوال»
یه لحظه فکر کردم که برم داخل بگم:
آقا مگه اینجا ثبت احوال نیست،
حال این روزهای من رو ثبت کنید.
دل تنگم شدید،
خیلی وقته هیچ خبری ازش ندارم،
آینده بسیار مبهمه و اصلا فکر کردن راجبش بیهوده است،
مساله گیر کرده،
و
وضعیت اقتصادی که افتضاحه، اونو که همه خبر دارن.
کاش میشد این کارها رو کرد.