امروز غروب زدم بیرون و رفتم قدم بزنم تو خلوت خودم.
ماه رو دیدم و یاد دختره خوب افتادم.
قبلنا با هم قرار گذاشته بودیم، هر وقت دلمون تنگ شد،
ماه رو نگاه کنیم. الان که نگاه کردم ناخودآگاه و بی ارائه
اسم دختره خوب رو صدا زدم.
دلم براش یه ذره شده، امیدوارم هر جا هست
شاد و خوشحال و پرانرژی باشه و در همه مراحل زندگی موفق باشه.
امشب فیلم لالالند رو دیدم و باهاش خیلی ارتباط برقرار کردم.
داستانش یه جورایی شبیه داستان منه.
تا وسط زندگیم، کسی چه می داند شاید آخرش هم همین شکلی بشه، آخر زندگیم.
انگار که اینجایی
انگار که حست میکنم
انگار که من و خیالت تنهاییم
انگار که تو رو فریاد میزنم
انگار نه انگار که نوار احساست یک خط صافه
نویسنده: ناشناس
خردادِ بیچاره
هنوز بهار است
اما نه باران دارد؛ نه شکوفه
مثل من که هنوز عاشقم
اما نه تو را دارم؛ نه نشانت را
راحیل نیکفر
تو و بابابستنی و ارم و حرف زدن رک و پوست کنده و سورپرایزینگ شاید.
پ.ن.: دلم برای خاطراتت و همه خوشی ها تنگ شده خیلی زیاد.
گاهی اوقات مجبوریم از چیزایی که دوستشون داریم دست بکشیم...
چیزی که تو دوستش داری،دیگران هم دوستش خواهند داشت...
شازده کوچولو میگفت: گُلِ من،
گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود،
امّا ماندنی بود،
این بودنش بود که،
او را تبدیل به گل من کرده بود!
شازده کوچولو
پ.ن.:برعکس تو ماندنی نبودی، ولی بد اخلاق و کم حوصله نبودی، با این حال گل من بودی و هستی.
#دختره_خوب
بابا لنگ دراز عزیزم
بعضی آدم ها را نمیشود داشت
فقط میشود یک جور خاصی دوستشان داشت
بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند
که برای تو باشند یا تو برای آن ها...
اصلا به آخرش فکر نمی کنی
آنها برای اینند که دوستشان بداری!
آن هم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق
یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست
این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم
در کنج دلت تا ابد یه جور خاص دوست داشته خواهند
جین وبستر | بابا لنگ دراز