دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

۱۰۵ مطلب با موضوع «رویاها» ثبت شده است



هیچ کس به عشق معتقد نیست 

 همه می‌گویند

"فراموش می‌کنی"


 من ...

 لبخند تلخی می‌زنم

 نگاهم را بر می‌گردانم !

 

 بعضی ها فراموش نمی‌شوند

 بعضی عشق ها خود ِ‌حقیقت‌اند


 حیف، 

 نمی‌فهمند !


#هومن_داوودی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۵۹
دکتر اشتباهی

غمگین و پشیمان...

عاشق و دلتنگ...

کم نشدن از شور عشق...

سرگردانی و نومیدی از آینده...

تپش قلب...

یه شب، شب نشینی با عشق...

قول دادن از نشکستن دل...

آرام شدن دل...

صبح شدن و بیداری از خواب...

فکر کردن به اتفاقات دیشب...

به نتیجه نرسیدن...

باز تکرار روزهای قبل و رویاپردازی های شبانه...


پ.ن.: هر چی سعی در جمله سازی با این کلمات رو داشتم، موفق نبودم.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۴۱
دکتر اشتباهی

ابتدایی و راهنمایی که بودم، همیشه یکی از موضوعات انشا این بود که در آینده میخواهید چکاره شوید؟! هر کسی رؤیاهای مختلفی داشت. رویاپردازی های خیلی جالبی داشتن همه  بچه ها. ولی این موضوع انشا با بزرگتر شدنمون باهامون رشد کرد و تا جایی که به مهمترین بحث هر روز خیلی از جوونای دهه شصتی تبدیل شده. انتخاب رشته کنکور سراسری، کنکور ارشد و دکتری و حتی ازدواج، همه و همه انشای کلاس اول دبستان است ولی با رنگ ولعابتر و  منطقی تر. ولی بازهم خیلی از اونها رویاهایی دست نیافتنی هستند. 


پ.ن.: این روزها خیلی به این موضوع فکر میکنم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۱
دکتر اشتباهی

هفته اول که گذشت و من در حال سازگار شدن با خوابگاه هستم و کم کم دوباره دارم به فضای خوابگاه عادت می کنم. فکرها و آرزوهای بزرگی و خیلی بزرگی تو سرم دارم و میخوام هفته آینده بیارمشون رو کاغذ و تمامی موانع رسیدن به اونها و راههای رسیدن به اونها رو بنویسم و یه برنامه ریزی عالی برای نیل به این آرزها بکنم.


برام دعا کنید که تو این راه موفق باشم و بتونم ارادمو دوباره قوی کنم.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۱
دکتر اشتباهی

دوست هام و هم اتاقیم نیومدن هنوز و این لحظات تنهایی و غم انگیز پس از شلوغی و دید وبازدید عید و تفریح و مسافرت، آدم را افسرده و گوشه نشین می کنه. خیلی سخت و دلگیره واقعاً. حوصله هیچ کاری هم ندارم. به هیچ چیز هم فکر نمی کنم. فقط نشستم تو اتاق و با گوشیم Jungle Adventures بازی میکنم. گاهی هم به نت سر میزنم. 

امیدوارم این حالم هر چه زودتر بگذره و بتونم به کارهام برسم.



پ.ن.:در ادامه پست قبلی و آغاز دوباره زندگی دانشجویی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۰۸
دکتر اشتباهی

رفتی و نمی‌شوی فراموش
می‌آیی و می‌روم من از هوش
پایت بگذار تا ببوسم

چون دست نمی‌رسد به آغوش
بنشین که هزار فتنه برخاست
از حلقه عارفان مدهوش
آتش که تو می‌کنی محالست
کاین دیگ فرونشیند از جوش
ای خواجه برو به هر چه داری
یاری بخر و به هیچ مفروش!


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۲۲
دکتر اشتباهی

آسمان را دوست دارم

زیرا تنها سقفی ست

که زیر آن

با تو زیسته ام . . .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۳۶
دکتر اشتباهی

آمد و زلزله در جان من انداخت و رفت

کارِ ارگ بمِ ویرانِ مرا ساخت و رفت


لحظه ای بیش نبود، آمدن و رفتن او

چون شهابی، به شب دیده ی من تاخت و رفت


آن عزیزی، که دل سبز مرا خشکانید

دیه اش، صاعقه ای بود، که پرداخت و رفت


خواستم مالکِ مُلک دلِ خود باشم و لیک

یک نفر، بیرقِ خود در دلم افراخت و رفت


دل بیچاره ی من، در شبِ شاعر شُدنش

زود جَو گیر شد و قافیه را باخت و رفت


کاش !حال تن تبدارِ مرا می دانست

آنکه آتش به دلِ جنگلی انداخت و رفت


✍ علی محمد محمدی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۱۰
دکتر اشتباهی

هیچ مَردی

 به واقع تنها نیست ...


و ما همیشه معشوقه هائی داریم

که از جنس زن است ...

خاطره،

رویا،

باران،

و این آخری ...

" باران " را 

بیشتر از همه دوست داریم ...!!!


🖋 حمیدرضا جدیدی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۰۹
دکتر اشتباهی

✍ سعدی


سعدی به روزگاران ، مِهری نشسته بر دل

بیرون نمی توان کرد اِلا به روزگاران

 


✍ شفیعی کدکنی


 گفتی : به روزگاری مِهری نشسته، گفتم:

بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۲
دکتر اشتباهی