دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

همچون دالانی بلند

تنها بودم.

پرندگان از من رفته بودند.

شب با هجوم بی مروت اش

سخت تسخیرم کرده بود.

خواستم زنده بمانم

و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود

تنها کمانم

تنها سنگم


پابلو نرودا 





۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۰
دکتر اشتباهی

توی اتوبوس دختر و پسری کنار هم نشسته بودن و حرف میزدن. پنجره باز بود

 و باد مزاحم میپیچید لای موهای دختر و میریختش تو صورتش.

پسر هر چندلحظه یکبار با دستاش موهای دختر رو از روی صورت دختر کنار میزد تا صورتش رو ببینه!

چقدر بادِ مزاحم شاعر بود و چقدر پسر نمیدونست هر بار که موهارو کنار میزنه یک رج شعر میبافه!

دروغ چرا، گاهی دلخوشیا چقدر کوچیک میشن و حسرتا چقدر بزرگ!

جواد داوری 


پ.ن.: یاد خاطره خط خیابون ولی عصر و کاخ سعدآباد افتادم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۱
دکتر اشتباهی


حالا که رفته ای

از من نخواه دوستت نداشته باشم

تو با رفتن فقط

به این رابطه پایان دادی

برای از بین بُردنِ احساسم

تو باید مرا میکشتی!


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۲۷
دکتر اشتباهی

آیا رفته ای؟

آیا واقعا رفته ای؟

هنوز هستی در خیالم

هنوز هستی در قلبم

هنوز یادت هست در ذهنم

هنوز دلم بارگه توست

ولی، ولی ...

آیا رفته ای؟

اگر رفته ای، پس چرا از ذهنم نمی روی

چرا دلت تنگ می‌شود برایم،

چرا ؟

چرا؟

.

.

.

و صد سؤال دیگر از تو دارم...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۲۶
دکتر اشتباهی



قرار نیست ... "من" 

بنویسم و" تو "بخوانی... !

حتی قرار نیست بفهمی که " من "

به خاطر" تو" نوشته ام... !

فقط قرار است دلم آرام 

بگیرد ... که نمی گیرد ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۳۰
دکتر اشتباهی


خاطره اولین روز با هم بودن در 17 تیرماه در شیراز، 

نه اینکه با هم بودن،

 با هم یکی بودن و شدن و با هم درآمیختن.iop

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۱۱
دکتر اشتباهی


یک لحظه باد 

روسری اش را کنار زد 

از آن به بعد بود 

که شاعر زیاد شد ..!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۰۵
دکتر اشتباهی



نمی شود دوستت نداشت

لجم هم که بگیرد از دستت

نهایتش این است که

دفترچه ی خاطراتم

پر از فحش های عاشقانه می شود



مهدیه لطیفی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۷
دکتر اشتباهی



آقـای ِ شهـردار!

بـگوییـد ایـن قـدرعـوض نکـننـد

رنـگ و روی ِ ایـن شـهرِ لـعنتـی را ...

ایـن پیـاده رو هـا ... 

میـدان هـا ... 

رنـگ و روی ِ دیـوار هـا ... 

خـاطراتـم... 

دارنـد از بیـن می رونـد...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۳۰
دکتر اشتباهی

دچارم به آلزایمر...

و حتی اسمی از خود

به یاد نمی‌آورم...!

اما وقتی که می‌خندی

حس می‌کنم در گذشته

عجیب عاشق بوده‌ام...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۱۲
دکتر اشتباهی