محرم و دل

محرم است همه جا و همه کس مشکی پوش،

این ماه است که شاید کمی از دل مشکی پوش منو کسی درک کنه.

یه عمریه، از بعد از جدایی، مشکی پوش شده.

گلهای لاله باغ ایرانی

دومین پاییز جدایی داره میرسه ولی خاطراتت همچون روز روشن جلو چشامه.

نمیدونم چی شد یهمو یاد خیابون پاستور و کوچه پس کوچه هاش افتادم.

یاد گلهای لاله باغ ایرانی،

روز بارانی،

نسکافه ای که خوردیم،

کوچه،

عقبگرد درب یه آپارتمان

و خوش گذرونی های اون روزها

چه ایام خوشی داشتیم و چقدر لذت میبردیم از با هم بودن.

ناخودآگاه من پر از توست

امروز غروب زدم بیرون و رفتم قدم بزنم تو خلوت خودم.

ماه رو دیدم و یاد دختره خوب افتادم. 

قبلنا با هم قرار گذاشته بودیم، هر وقت دلمون تنگ شد، 

ماه رو نگاه کنیم. الان که نگاه کردم ناخودآگاه و بی ارائه

اسم دختره خوب رو صدا زدم. 

دلم براش یه ذره شده، امیدوارم هر جا هست

شاد و خوشحال و پرانرژی باشه و در همه مراحل زندگی موفق باشه.

۵مرداد

رفتم، تو والش هم رفتم، متن تبریک تولدش رو هم نوشتم، ولی پشیمون شدم.

پ.ن.: امیدوارم آخرین سال مجردیت باشه.

پست 570

این 570 پستی است که می نویسم. اولش قرار بود خاطراتم و اون چیزی که تو دلم میگذره رو بنویسم. 

بعدش دیگه تبدیل به یه چیز اجباری شد و حالا عادت...

ای کاش این وبلاگ نبود ولی تو بودی هنوز....

ستاره

+خیلی دوستت دارم

-چقدر؟

+به آسمون نگاه کن، به اندازه تمام ستاره های آسمون.

پ.ن.: امشب آسمون بیشتر از همیشه ستاره بارونه.

نفرت

و نفرت اوج عشق من به توست.

پ.ن.۱: برایم دعا کن و لعنتم نکن.

پ.ن.۲: پشت سرم رو نگاه نمیکنم ولی به هر جا نگاه می کنم تو رو میبینم هر چند میدونم که تموم شدی و نیستی.

خواستنی

امروز صبح بشدت دلم تو رو میخواست بیشتر از هر موقع و هر زمان

پ.ن.: دلتنگی

پذیرفتن اشتباه

چقدر خوبه که آدم اشتباهش رو بپذیره و 

در مقابل انتقاد دیگران جبهه نگیره.

پ.ن.: بشدت از دست یه نفر عصبانی هستم، هر چند که الان جلوم نشسته، دارم خودمو کنترل میکنم. 

یادش بخیر قبلنا اینجور مواقع  دختره خوب آرومم میکرد. 

لالالند

امشب فیلم لالالند رو دیدم و باهاش خیلی ارتباط برقرار کردم.

داستانش یه جورایی شبیه داستان منه. 

تا وسط زندگیم، کسی چه می داند شاید آخرش هم همین شکلی بشه، آخر زندگیم.