فکر تو
فقط تو
نه هیچکس
...
این تویی که بینهایت دوستت میدارم
توی این هوای اردیبهشتی
باران بهاری
رنگ سبز روشن
باز این تویی
هر چند که نیستی
هفت وبلاگ آپدیت شده، ولی باز خبری از تو نیست.
خبرت هست کجایی؟
دلم بشدت برایت تنگ شده.
پ.ن.: دختره خوبِ قصهیِ من
خوشبختی تو آرزوی همیشگی من بوده و هست
امیدوارم تو زندگیت به هر چی دوست داری برسی
خوشبخت بشی
خوشبختی تو منو آروم میکنه
و یه بار خیلی سنگین از رو دوش من برمیداره
از اعماق قلبم برات آرزوی خوشبختی دارم
نهمین روز از نهمین ماه سال مثل پنجمین روز از پنجمین روز از پنجمین ماه سال بود.
صبحونه که خوردم، خامه شکلاتی!! ساندویج خامه شکلاتی و صبحونه ای که تجریش خوردیم
اون شلوار جدیدی که خریده بود. فلاشی که بهم کادو داد.
انگار همین دیروز بود.
دلم برایت لک زده
برای خنده هایت
برای آن درهای زیبایت که از پس خنده هایت نمایان می شد
برای ناز کردن هایت
برای در آغوش گرفتنت،
هر چند مجازی
...
دلم برای بودنت تنگ شده
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست...
فروغ فرخزاد
دیشب خواب دیدم بابای دختره خوب بهم زنگ زده بود،
بعد من گوشی رو بیخبر از همه چی برداشتم،
گفت که شما؟
گفتم شما تماس گرفتید.
گفت: من شماره شما رو از چک نویسهای دخترم (اسمشو گفت) پیدا کردم.
منم که گیج شده بودم، گفت من متوجه منظورتون نمیشم.
بعد هی میگفت که چه رابطه ای باهاش داری؟
منم میگفتم متوجه منظورتون نمیشم و که یهو از خواب بیدار شدم.
نمیدونم چرا اینقدر استرس داشتم.