دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

دکتر اشتباهی

داستان زندگی یه دانشجوی دکتری، بعد از جدایی از عشقش و بیان خاطرات و هر آنچه در ذهنش میگذره.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

مطالب پربحث‌تر

پیوندهای روزانه

۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشقی» ثبت شده است

آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند..
آدمها در یک لحظه ..
با یک تلفن...
با یک جمله ...
با یک نگاه.. 
با یک اتفاق....
با یک نیامدن..
بایک دیر رسیدن.
بایک "باید برویم"..
وبایک "تمام کنیم" پیر میشوند
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند..
آدم را آدم ها پیر می کنند.

سعی ڪنیم هوای دل همدیگر را بیشٺر داشٺہ باشیم.
همدیگر را پیر نڪنیم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۳۱
دکتر اشتباهی

پولونیوس: صدای پایش را می شنوم؛ خداوندگار من، از اینجا برویم. (شاه و پولونیوس بیرون می روند.) (هملت وارد می شود) هملت: بودن یا نبودن، حرف در همین است، آیا بزرگواری آدمی بیشتر در این است که زخم فلاخن و تیربختِ ستم پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتنه و آشوب سلاح بر گیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن؛ نه بیش؛ و پنداری که ما با خواب به دردهای قلب و هزاران آسیب طبیعی که نصیب تن آدمی است پایان می دهیم؛ چنین فرجامی سخت خواستنی است... به راستی، چه کسی به تازیانه ها و خواری های زمانه و بیداد ستمگران و اهانت مردم خودبین و دلهره ی عشق خوار داشته و دیر جنبی قانون و گستاخی دیوانیان و پاسخ ردی که شایستگان شکیبا از فرومایگان می شنوند تن می داد و حال آنکه می توانست خود را با خنجری برهنه آسوده سازد؟ چه کسی زیر چنین باری می رفت و عرق ریزان از زندگی توان فرسا ناله می کرد. مگر بدان رو که هراس چیزی پس از مرگ، این سرزمین ناشناخته که هیچ مسافری دوباره از مرز آن باز نیامده است، اراده را سرگشته می دارد و موجب می شود تا بدبختی هایی را که بدان دچاریم تحمل کنیم و به سوی دیگر بلاها که چیزی از چگونگی شان نمی دانیم نگریزیم.

شکسپیر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۴۷
دکتر اشتباهی

محبت فعال است. عشق بالغانه دوست داشتن است، نه دوست داشته شدن. فرد عاشقانه به دیگری می بخشد، «تسلیم» دیگری نمی شود و عشق همین است و نیاز به یک دل دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۹
دکتر اشتباهی

درباب واقعیت و حقیقت مارکوس اورلیوس میگه:

آنچه می شنویم یک نظر است نه یک واقعیت، آنچه می بینیم منظره ای است نه یک حقیقت.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۲۸
دکتر اشتباهی

همیشه‌یِ همیشه یادم میمونه که تو رو خیلی دوست داشتم و دارم و هیچوقت فراموشت نمی‌کنم و یادم میمونه که دوستت دارم. حتی اگه یه وقتی بعد از 60 سالگی زن گرفتم و باهاش خوب بودم یادم میمونه.



پ.ن.: دلی که عاشق میشه، دیگه مالِ خودت نیست. نمیشه آرومش کرد.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۳
دکتر اشتباهی

پیشاپیش لغو تحریمها رو به تمام ایرانیا تبریک میگم. انشالله که هیچوقت از محبت کردن به کسی تحریم نشویم و خودمون هم تحریم عشقی نشیم که نتونیم عشقمون رو بروز بدیم.



پ.ن.: به امید برداشته شدن تمام تحریمهای زندگی، مخصوصاً عشق...

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۸
دکتر اشتباهی

+ چقدر خوبه که بعضی مواقع خودت رو از قید و بند عرف و شرع و همه چی آزاد کنی و هر کار دلت بخواد بکنی. آزاد و رها باشی و هر جا دلت خواست پرواز کنی.

+ کسی که عاشق واقعی باشه، خودش رو بی قید و شرط در اختیار عشقش قرار میده و از اینکه خودشو در اختیار اون قرار داده هیچ هراسی نداره و نهایت لذت رو میبره. اصلاً یه روایتی داریم از دکتر: بنده‌ی در بند عشق، بنده بی قید و شرط معشوق است. 


این کارها کار دل است و هر کاری که از دل برآید خوش است و بر دل نشیند.


ارتباط دادن دو مثبت بالا با خودتون!!

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۸:۰۰
دکتر اشتباهی

داداشم بهم پیام داد که فلان کد رو به فلان شماره بفرست، من خیلی از اینکارا نمیکنم. بهم زنگ زد و گفت بفرست. فرستادم. بعدش همراه اول پیام داد که برای دریافت آوای انتظار رایگان فلان کد رو به همین شماره بفرست. بازم فرستادم. 

این آهنگ رو خود همراه اول برام رایگان کرده. آهنگ رفتم و بار سفر بستم، علیرضا قربانی.

پ.ن.: همراه اولم بعضی اوقات باحاله.



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۱
دکتر اشتباهی

قایقی خواهم ساخت‌، 
خواهم انداخت به آب‌. 

دور خواهم شد از این خاک غریب 
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق 
قهرمانان را بیدار کند.


پشت دریاها شهری است 

من نمی دانم، نمیخواهم که بدانم

که در آنجا پنجره ها رو به تجلی باز است‌؟

 عاشقی پابرجاست؟

یا که عاشقی را گردن زده اند؟

چون که عشقش را حاشا نکرد؟


دور خواهم شد از هر شهری

از هر آبادی ای

 مردمان شهر پر از حس عجیبی اند.

منکر عشق اند و نیست درمانی

همچنان خواهم راند

و فقط به آبی دریا دل خواهم بست

تا که مرگ مرا در آغوش کشد.



پ.ن. تراوشاتی ناپخته ولی من باب از یاد نرفتن، شاید بعداً پخته ترشان کردم.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۲۰:۴۷
دکتر اشتباهی

عمرمان به سرعت در حال گذر است و خود نمی دانیم. گذر عمر را احساس نمیکنیم. وقتی بچه بودیم آرزو می کردیم که هر چه زودتر بزرگ و آدم بزرگ شویم، ولی حالا که بزرگ شده ایم، آرزویمان بازگشت به دوران کودکی است ولی آرزویی بس محال است. از همه بدتر این است که همانطور که ما بزرگ می شویم، پدر و مادرمان هم بزرگ می شوند. ولی ما اگر احساس کنیم، فقط گذر عمر خود را احساس می کنیم. آنها که تمام وجودمان از آنهاست، روز به روز پیرتر می شوند و ما بی خبر. 

خدایا به پدر و مادر همه سلامتی کامل عطا بفرما و آنها را از بیماری ها به دور بدار.


پ.ن.1: قریب به 4 ماه است که به اینجا آمده ام و خانه نرفتم و دلم برایشان بسی تنگ شده است.

پ.ن.2: در زمان دختره خوب، اینقدر دلتنگ خانواده نمیشدم، چون او هم بخشی اصلی از خانواده ام بود.

پ.ن.3: دلتنگی نسبت به دختره خوب هم عاملی بر تشدید این احساس دلتنگی شده است.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۸
دکتر اشتباهی